خسرو روضه خوانان ایران: شجریان

درود بر رهبر انقلاب اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای

خسرو روضه خوانان ایران: شجریان

درود بر رهبر انقلاب اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای

بابام از کنسرت شجریان میگه !

بابا میگه : یه روز سرد زمستانی سال 1366 رفتیم کنسرت آقای شجریان در تالار وحدت . اون موقع هایی بود که شجریان رو پاسدارها با اون ماشین های نیسان پاترول اینور و اونور می بردن .

بابام میگه: جالب اینه که مردم وایساده  بودن تا شب که کنسرت شجریان رو ببینن . جنگ بود و بمب و موشک و تو مملکت پنجاه شصت ملیونی اون موقع فقط شجریان اجازه داشت بخونه . بقیه هم یا تو زندان بودن یا فرار کرده بودن یا گوشه خونه هاشون قایم شده بودن !

 

شاید اولین کنسرت شجریان بعد انقلاب بود . قبل از اون هر کنسرتی رو قدغن کرده بودن . هیچ کس کنسرت نمیداد که هیچ جرئت نداشت از موسیقی تو ملا عام حرف بزنه ! اما آقای شجریان میتونست . پاسدارها با نیسان پاترول اینور و اونور میبردنش . بابام میگه خود آقای شجریان یادشه اگه این جره جوونا نمیدونن !!

 

بابام میگه با اینکه عشق ایرج و گلپا و بنان و پریسا بودم ، ولی خب دعوت نامه داشتم و باید میرفتم . اگه نمیرفتم ضایع میشد . چون بالاخره تو جامعه هنری می شناختنم . میخواستتم ببینم شجریان تو چنتش چی داره ؟

 

خلاصه ساعت هفت عصر کنسرت شروع شد . اون موقعی بود که مردم هنوز از گیجی ممنوعیت ایرج و گلپا خارج نشده بودن و آقای شجریان پشت سر هم با مشکاتیان و علیزاده و یکی دوتای دیگه یا کنسرت میداد یا نوار میداد بیرون . پاسدارا و حکومت خیلی هواشو داشتن .نیسان پاترول سپاه دربست در اختیارش بود با راننده و دو نفر محافظ پاسدار ! حالا واسه چی ؟ ! معلوم نبود !! چون بابام میگه آخه اون موقع شاید فقط یک درصدا از ملت اسم شجریانو میدونستن ! چون هنوز خمار بودن از اینکه چرا گلپا و ایرج نباید بخونن !

بابام میگه خلاصه رفتیم تو . برنامه شروع شد . همراه شجریان پسرش بود سیزده چهارده ساله . همسن تو نوید (من ) آقای موسوی نی زد  تا آقای شجریان بخونه .

با صدای گرفته ش شروع کرد به خوندن .

 

بابام میگه باید ماهور میخوند . بعد از کلی پیش درآمد و آه و ناله رسید به تحریر و تا خواست بزنه بالا ، صداش گرفت و تو گلوش موند!!! تو دلم گفتم : بفرما !!

بعد چن بار دیگه همین کارو کرد ولی یه تحریر حسابی نتونست تو اوج بیاد . بابام میگه خود آقای شجریان میدونه من چی میگم . جوونا برن ازش بپرسن که اون شب چقد زایه شدیم با اون تحریری که نتونست بخونه !!

 

بابا میگه یاد ایرج و. گلپا افتادم . به آسمون نگاه کردم و از خدای مهربون خواستم ایرج و گلپای منو ملتو برگردونه !

 

 

 

ادامه داره .

خاطرات بابام

بابام میگه:

1)      موقعی که انقلاب شد ، موسیقی رو حرام اعلام کردند. همه خواننده های بزرگ و معروف و غیر معروف یا از ایران فرار کردند یا قایم شدن (چون میگرفتنشون) .

2)      اما آقای شجریان که خودش جزو جامعه هنری بود ، شروع کرد به خوندن مرثیه و ربنا تا خودش رو حفظ کنه .

3)      اما آقای شجریان میتونست احترام بزاره به همه موسیقی دانان و خواننده ها و مثل اونای دیگه نخونه  یعنی تحریم کنه حکومت رو ( کاری که همه دنیا در این حالت میکنن ) !

4)      اما آقای شجریان تند و تند شروع کرد به خوندن ترانه های انقلابی و اسلامی و مربوط به شهید و غیره . در حالیکه همزمان ، همه خواننده ها رو بدون استثنا میگرفتن!

5)      اما آقای شجریان بی خیال بقیه هنرمندان و خوانندگان شد و تو دلش گفت : خوب موقعیتی گیرم اومده ! من تا که تا حالا میون خواننده ها ششم هفتم بودم ، الان هم دل حکومت رو بدست میارم و هم خودمو میکشم بالا . اون بالا بالاها !! بالا بالا بالاتر!!

6)      اما آقای شجریان پشت کرد به همه جامعه هنری و موسیقی : از شریف و شهناز و بنان و خوانساری گرفته تا پریسا و ایرج و گلپا و سیما بینا !

 

 بابام با لحن شیرینش ادامه میده :

مرثیه خوندن که بد نیست . گاهی لازمه آدم به مرثیه هم گوش بده . مگه ما مسلمون نیستیم ؟ اما مشکل اینه که ما انتظار داریم ( حاج آقا کربلایی بیوک زهتابی منفرد اصل ) یا امثال ایشون که شغلشونه ، مرثیه بخونن نه آقای شجریان !!

 

و اینطور شد که آقای شجریان رفته رفته خودشو کشید بالا ! ولی خوب دیگه کسی نبود بالاتر از خودش !! آقای شهرام ناظری بود و بعدش آقای افتخاری و آقای اصفهانی ! (که قبلا در زمان ایرج و گلپا نبودن!! ) آره دیگه باید با اینا رقابت میکرد تا ثابت کنه از همه برتر و بهتر و بالاتره !!

 

بابام خیلی چیزا میدونه و بهم گفته . من هم به تدریج حرفای بابام رو اینجا خواهم گذاشت ! میخوام همتون بدونین چه جوری میشه تا:

 

اولا : آدم استاد بشه ! نه ! ببخشین برترین بشه ! اصلا تو دنیا اول بشه !! جایزه جهانی رو هم وقتی هیشکی دیگه نیستش ، بگیره !! (ایرج نیست گلپا نیست پریسا نیست خوانساری نیست قوامی نیست بنان نیست رفیعی نیست شهیدی نیست مرضیه نیست دلکش نیست هیچکس دیگه هم نیست!!! ).

 

دوما: به هزاران خواننده و آهنگساز و نوازنده دیگه بگه : زکی !! شما نمیخونین پس نیستین !! سی ساله که اجازه ندارین ؟ پس جنازه این ! و به من چه اگه نمیزارنتون بخونین !!.............. اما من میخونم پس هستم!!

 

 

ادامه داره ...................