خسرو روضه خوانان ایران: شجریان

درود بر رهبر انقلاب اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای

خسرو روضه خوانان ایران: شجریان

درود بر رهبر انقلاب اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای

موسیقی ایرانی بدون ایرج و گلپا یعنی این !!

شبها و لیالی خونین قدر را به همه مسلمان ایرانی و به خصوص به طرفدران

دو استاد بزرگ آواز ایران گلپا و ایرج تسلیت میگویم .

قسمتهایی از این مطلب بسیار زیبا (در زیر ) رو استاد مونسی سردرود http://www.sardroud.blogfa.com نوشتن که با اجازه ایشون با اضاف کردن مقداری نظر شخصی خودم  ( در تایید استادان واقعی آواز یعنی گلپا و ایرج ) و تغییر بعضی جملات در مطلب خودم نقل میکنم . امیدوارم استفاده کنین .

دوستان ، موسیقی آوازی که فعلا" درجامعه موسیقی حکمفرماست خیلی ضعیفه . مخصوصا وقتی گفتن اسم ایرج و گلپا مث یه جرم هستش!!!

مسئله قابل توجه که دانستن آن برای همه الزامی است اینست که آوازخوانان طراز اول و مطرح کشور در چه سطحی آواز ارائه میدهند و اینکه در چند سال اخیر چه اندازه تازگی و نوآوری در آواز صورت گرفته ...؟

1- واقعیت امر اینست که امروزه دیگر از ابداعات _ تکنیک ها و خلاقیت های سالهای دور اساتید موسیقی ایرانی خبری نیست و جالب تر اینکه ما داریم آثار و اجراهای بزرگان موسیقی ایران را با کیفیتی نازل ارائه میدهیم و ارزش کار آنها را هم از بین می بریم و این خود فاجعه ایست جبران ناپذیر و تخریب گر برای موسیقی ایران. آنهمه ریاضت ها و تمرین ها و پشتکارها که هریک از ماها که از زبان اساتید قدیمی نقل شده را شنیده ایم دیگر معنی خود را از دست داده اند و انگیزه ی آنچنانی برای آوازخوانان نمانده است( البته با وجود اینهمه بی توجهی ها و ارزش ندادن دولتمردان به موسیقی و کلا" هنر بوجود آمدن این وضعیت نا بسامان هنر چندان هم به دور از انتظار نیست )

2- شفافیت تحریرها از بین رفته و تحریرهای محکم و پیوسته و سلسله وار ( اینگونه تحریرها در آوازهای گلپا ، ایرج ، اقبال السلطان ، ظلی ، دردشتی بیشتر به چشم می خورند.)، در اکثر موارد رنگ خود را باخته اند و جای خود را به تحریرهای دهنی کلیشه ای مدل شجریان داده اند.

3- سبک ها و شیوه های آوازی ایران در غیاب ایرج و گلپا تا حدی از بین رفته اند و یا بهتر بگوییم کنار گذاشته شده اند و سبک آوازی تک قطبی ( سبک بسیار تکراری شجریان ) شده یا به عبارتی موسیقی آوازی بصورت شجریان محوری در آمده است. تقلید کورکورانه از شجریان از طرف شاگردانش  بدان حد زننده شده که رنگ صدا نیز در برخی حالات قابل تشخیص نیست (یعنی معلوم نیست کی به کیه و کی داره میخونه !!! ) ، دیگر قضیه ای لوث شده است.

4- بیان ضعیف شعر و عدم مناسبت شعر انتخاب شده با آواز موردنظر در بیشتر موارد.

5- گذاشتن ملودیهای ضعیف و فاقد ارزش هنری بر روی غزلیات حافظ و سعدی و مولانا و ... و خواندن تصانیف تکراری از طرف شاگردان و خود شجریان تا حدی بصورت کلیشه ای درآمده حاکی از این است که گویی موسیقی ما به بن بست رسیده و اشباع شده ؟

6- اجرای آوازها به شکل فانتزی و مدل کامپیوتری و یا اصطلاحا" سوسول زدگی آواز ایرانی و از بین رفتن صلابت و محکمی آواز که این مورد در مقایسه با آوازهای  ( گلپا ، ایرج ، اقبال السلطان - ظلی - قمرالملوک وزیری - تاج اصفهانی - دردشتی و..) به وضوح دیده می شود.

7- موضوع مهم دیگر اینکه ما در یک دایره ای تکراری از آواز قرار گرفته ایم و مرتبا" به دور خودمون می چرخیم که برای مخاطبان بسیارکسل کننده و خستگی آور شده است. این مطلب در خواننده ای همچون استاد شجریان بیشتر صدق می کند که اجراهای جدید ایشان حاکی از همین مقوله است، و آقای شجریان خودشان هم به این مسئله پی بردند و با تغییر اکیپ نوازندگان سعی کردند که از این دایره تکرار خود را بیرون بکشند که ظاهر" این امر صورت گرفته و در اصل شیوه همان شیوه و اساس گروه قبلی است ...