خسرو روضه خوانان ایران: شجریان

درود بر رهبر انقلاب اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای

خسرو روضه خوانان ایران: شجریان

درود بر رهبر انقلاب اسلامی: حضرت آیت الله خامنه ای

نورعلی برومند کیست؟؟

افشای هویت نورعلی برومند 

به قلم: استاد منوچهری دامغانی 

این روزها بحث های داغ اینترنتی در باره توهین ها و تحقیرهای هنرمندان بوسیله شخصی به نام نورعلی برومند جریان دارد. این شخص در نوارها و گفته های موجود به اهانت مستقیم به برخی خوانندگان آواز ایران از جمله دو ستاره درخشان و باشکوه موسیقی اصیل ایرانی یعنی ایرج و گلپا پرداخته است. بگذارید نخست اندکی در باره زندگی این فرد حرف بزنیم و ایشان را معرفی کنیم و بعد بگوییم آیا یک مثلا استاد آواز! حق دارد به هر قیمتی به خوانندگان دیگر توهین و ناسزا روا دارد؟

ü      در سال 1285 در تهران به دنیا آمد.

ü      در سال 1311 در کلاس ششم طبیعی دبیرستان مردودو دوباره قبول شد!

ü      همان سال به آلمان رفت تا بلکه بتواند درس بخواند. از آنجا که در این کشور وارد شدن به دانشگاه مثل آب خوردن است!! و هیچ کنکوری وجود نداشته و ندارد، رشته پزشکی را شروع کرد!

ü      در سال 1317 و پس از دو ترم مشروط شدن در این رشته (یعنی معدل زیر دوازده آوردن!!) و اخراج از دانشگاه آلمانی برلین به ایران برگشت!

ü      چند سال شاگرد اسماعیل خان قهرمانی بود و ردیف آوازی کار کرد.

ü      در سال 1330 بدون داشتن مدرک دانشگاهی!! در درندشت سیستم دانشگاهی ایران، به استادی دانشگاه تهران پذیرفته شد!! و شروع به تدریس موسیقی کرد!

ü      در سال 1347 وارد مرکز حفظ و اشاعه موسیقی شد و این نکته آغازی بود به حمایت همه جانبه و پارتی بازی! در حق هنرمندان دست پرورده خود از جمله: محمدرضا شجریان، محمدرضا لطفی، حسین علیزاده، شهرام ناظری و پرویز مشکاتیان یعنی افرادی که پس از پیروزی انقلاب ضمن ورود به مرکز حفظ و اشاعه موسیقی رادیو در پاکسازی!! خوانندگان تراز اولی چون ایرج، گلپا، شهیدی، خوانساری، قوامی، بنان، سیما بینا، اخوان، جمال وفایی و....... به طور مستقیم و غیر مستقیم نقش داشتند! قبل از انقلاب افرادی چون شجریان، علیزاده، ابتهاج و لطفی با تشکیل باند تخریب! در فراری دادن اساتید آواز گلپا و ایرج از برنامه گلهای تازه نقش موثر و غیر قابل اجتنابی داشتند! در حقیقت این جریان فکری سانسورچی و ریشه کن کننده موسیقی اصیل و نیز محروم کننده گوشهای مردم از آوازهای ایرج و گلپا در قبل و بعد از انقلاب همانهایی بودند که به شدت تحت تاثیر و خودباخته نورعلی برومند بودند!

ü      نورعلی از سال 1348 بهترین قدرشناسی ممکن به استاد را در حق استاد اسماعیل خان قهرمانی که حق استادی را به مدت چندین سال بر گردنش داشت، و نیز میرزاعبدالله ایفا نمود و ردیف های این استاد بزرگ را به نام خود منتشر نمود!! (نگاه کنید به: http://www.khabaronline.ir/news-63150.aspx)!! به نقل از استاد ساسان سپنتا و استاد حسن کسایی (معروف به حلقه اصفهان)!! همچنین سپنتا گفت؛ «برومند ردیف های میرزاعبدالله را با کمک شاگرد میرزاعبدالله ضبط کرده و با تمرین روی آنها، این ردیف ها را به نام خود تدریس و اشاعه داده است.» معنای حرف او این بود که نورعلی برومند ردیف میرزاعبدالله را به نام خود معرفی کرده و این یعنی آنکه در طول چندین دهه دروغ بزرگی به موسیقی و اهل آن گفته شده است. دروغی که سپنتا آن را امروز برملا کرده است. سپنتا عنوان کرد؛ «روزی اسماعیل قهرمانی شاگرد میرزاعبدالله نزد نورعلی خان برومند رفت و از خود ردیف های استادش را برای او نواخت در این هنگام برومند با ضبط آن آثار، ردیف های میرزاعبدالله را تمرین و در مرکز حفظ و اشاعه موسیقی، تدریس کرد. پس از مرگ قهرمانی و با نابود شدن نوارهای صوتی از نواختن اسماعیل قهرمانی، نورعلی خان برومند تمام ردیف های میرزاعبدالله را به نام خودش در تمام مراکز تدریس کرد و به نوعی آنها را متعلق به خودش دانست (نگاه کنید به: http://article.oxinads.com/articles.php?id=374552&title=%0A%D8%AF%D8%B1+%D8%AC%D8%B3%D8%AA+%D9%88+%D8%AC%D9%88%DB%8C+%D9%85%D8%AF%DB%8C%D9%86%D9%87+%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84%D9%87&keyword=%D9%85%D8%AF%D9%8A%D9%86%D9%87%20%D9%81%D8%A7%D8%B6%D9%84%D9%87%20%20%D8%A7%D8%B2%20%D8%AF%D9%8A%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87%20%20%D8%A7%D8%B1%D8%B3%D8%B7%D9%88&query=ط®ط§ط·ط±ط§طھ ط±ظپطھط§ط± ط§ط®ظ„ط§ظ‚ ظ†ظˆط±ط¹ظ„غŒ ط¨ط±ظˆظ…ظ†ط¯). عنوان مقاله در جستجوی مدینه فاضله.

ü      از اخلاقیات خاص نورعلی نمونه ای ذکر می شود: در سال 1350 شجریان در جلسه نخست شاگردی نورعلی در حضور اصغر بهاری آوازی در افشاری خواند که نورعلی با اخلاق خاص خود!! گفت: تو چرا اینقدر گشاد گشاد میخونی؟! (نگاه کنید به: http://jiroftcete.persianblog.ir/1388/8).

ü      اما اکبرگلپایگانی نیز مدتی نزد این فرد به یادگیری ردیفهای آوازی پرداخت ولی سرانجام از پیش او طرد شد زیرا این هنرجوی جوان نوآموز به طور ذاتی در حال ارائه گوشه هایی بود که اصلا به گوش نورعلی نخورده بود و در نتیجه امکان داشت قلمرو پوشالی او را در هم بریزد!

ü      در باره ایرج هم نورعلی چون می دانست ایرج تعلیم یافته مکتب آواز استاد ابولاحسن خان صبا و نیز تاج اصفهانی است، از همان روزی که فهمید خواننده ای به نام ایرج در حال فروپاشیدن تخت کاغذی سلطنت این شخص در زمینه گوشه ها و ردیفهای آوازی است، سر ناسازی را با وی گذاشت و همانطور که میدانید با کلمات و جملات بی ادبانه ای که هیچگاه یک استاد آواز بر زبان نمی آورد ایرج را مورد تمسخر قرار داد!

ü      شکی وجود ندارد که خوانندگانی چون شجریان و نوازندگانی چون علیزاده و لطفی شیفته شخصیت این فرد هستند چرا که اگر نورعلی نبود، چه بسا امروز این هنرمندان در گوشه انزوایی خزیده و در طلب کسب شهرت انگشت به دندان می گزیدند!!

نتیجه این بحث ما را به این موضوع میرساند که نورعلی برومند که با سرقت ردیفهای آوازی اساتید متاخر خود و جا زدن آنها به نام خود جایی در میان موسیقیدانان دست و پا کرده بود، حتی از آداب معاشرت و چگونگی رفتار و برخورد با دیگران نیز خبر نداشت. یک استاد واقعی و محترم آواز هرگز به هیچ هنرمند دیگری اهانت نمی کند، حتی اگر این هنرمند یک هنرمند بسیار ضعیف باشد، ایرج و گلپا که بهترین آوازخوانان تاریخ هستند که دیگر جای خود دارند!

جرثومه ای بنام طرفداران موسیقی نوع شجریان

 

به قلم: استاد فلاورز

 در سایت تماشاگه راز http://www.t-raz.1sweethost.com که یکی از سایتهای بی نام و نشان و نزدیک به تفکرات محمدرضا شجریان خواننده معروف به روضه خوان است مطالبی توهین امیز در باره استاد ایرج توسط شخص روانپریشی با نام پیر مغان نوشته شده که ضمن ذکر برخی از این مطالب؛ در باره آن به بحث می پردازیم.

 

وی گفته:  

هنگامی که ما از موسیقی سنتی و موسیقی اصیل صحبت می کنیم  باید این نوع موسیقی ریشه در تاریخ و فرهنگ و هنر یک ملت داشته باشد . مگر آنکه بخواهیم موسیقی غیر سنتی و غیر اصیل ارائه دهیم  که ما کاری به آن نوع موسیقی نداریم  و خواهشا نام چرندیات موسیقیایی و چرندیات کلامی ، که بعضا توسط برخی خوانندگان اجرا شده را موسیقی سنتی نگذاریم .  

 

جواب ما: همینجا و در همین جمله اول معلوم میشه که نویسنده یه فرد مریض و روانپریش و بی ادب است چون یه هنرمند یا هنرشناس واقعی حتی به خود اجازه نمیده به خوانندگان ترانه های کوچه بازاری نیز چنین اهانتی بکنه. 

 

این شخص ادامه داده:  

آوازی که مد نظر ماست سابقه بیش از  100 سال دارد ربطی به انقلاب 30 ساله ندارد ،  ربطی به موسیقی خالطوری 40 سال پیش ندارد .  

جواب ما: مشخصه که اصلا این آدم مشکل روانی داره! موسیقی خالطوری یعنی چی؟! چه تعریفی داره؟ کی اسم این موسیق رو خالطوری گذاشته؟

 

ادامه ترواش عفونت های مغزی این شخص بیمار: 

ما حامی احیای آثار فراموش شده هستیم نه انحراف و ورود هرآنچه سلیقه شخصی به موسیقی است .  تحقیق بر روی موسیقی قدیم و بررسی صفحات کهنه و قدیمی برای شناختن واقعی موسیقی ایرانی و نه موسیقی انحرافی کار بسیار با اهمیتی است و بدین آسانی نیست  ، ریاضت می طلبد .   

جواب ما: معنی موسیقی انحرافی چیه؟ فقط میشه گفت انحرافی که در مغز این فرد بیمار و روانپریش است چون حتی سبک ترین موسیقی های دنیا رو هم موسیقی انحرافی نمی نامند و از آنها بعنوان سبک خاص بعضی هنرمندان نام میبرند.

 

مطالب زیر ادامه ترشحات عفونتها و چرک مغزی این فرد است:

آنهایی که یک مشت ترانه مستهجن در کاباره ها، ســـــــینما و کوچه و بازار خواندند و پشت پا به هنر اصیل ایرانی زدند ، چه جایگاهی دارند ؟ آیا غیر از این بود که آواز هایی هم که ارائه کردند در همان قالب بود و عیاشی گری را ترویج می داد . آیا  آن ها بودند که درست و علمی آواز می خواندند ؟ !! آیا آن ها بودند که تابع مقررات ردیف و مقررات موسیقی ایرانی بودند ؟ !!  

 

موسیقی مستهجن یعنی چی؟ کی گفته خوندن توی کاباره (منظور این بیمار روانی استاد گلپاست) مستهجنه؟ در تعاریف مربوط به موسیقی حتی اگه یه خواننده در باره مسائل جنسی بخونه میشه گفته در یه نوع سبک خاص خونده. الان نود و پنج درصد ترانه های دنیا در باره سکسولوژی است. فقط ذهنهای بیماره که فکر می کنن خوندن در باره سکس یا سکسی خوندن مبتذله! همین جاستین کوچولو نابغه چهارده ساله که پرفروشترین آلبومهای ماهای اخیر رو در دنیا ارائه داده هم محتوای ترانه هایش جنسی و عشقی است. اصلا هیچ آهنگی در دنیا بی ارتباط با جنسیت و رابطه زن و مرد نیست! موسیقی برای ارتباط بین انسانها بوجود اومده و گرنه اگه رابطه بین گل و زنبور بخواد توی موسیقی خونده بشه به چه کار انسان میاد؟ اونم محترمه و اونایی که توی کار طبیعت هستن از اینجور ترانه ها لذت میبرن اما کلا تمام اشعار دنیا بر پایه ارتباط و عشق زن و مرد بوجود اومده. حالا یکی اون در قالب آهنگهای کوچه بازاری میخونه یکی رنگ و لعاب میده و با شعر حافظ میخونه. یکی شاد میخونه توی رنگ شش و هشت و یکی  دیگه غمگین میخونه.

 

ادامه حرفهای صد تا یه غاز این فرد بیمار روانی: 

آن هایی که برای حیات بخشیدن به هنر خود مدام از تنه ی تنومند تاج اصفهانی بالا می روند و با گستاخی تمام حتی او را هم زیر سؤال می برند ، تا چه اندازه یارای ایستادگی در برابر هنر پخته ، دقیق ، ظریف و دشوار تاج اصفهانی را دارند ؟ چه مقدار از منش انسانی تاج در آن ها رسوخ کرده ؟ و چه جایگاهی میان اهل تفکر و اندیشمندان و روشنفکران جامعه دارند ؟ کسانی که عوام فریب ظاهر پر زرق و برق آثار آن ها را خوردند چون تنها یک استعداد خدادادی خاص داشتند و دیگر هیچ . آیا حقیقتا تاج اینگونه بود ؟ ! شرکت های پر کننده صفحه چه قدر به او اصرار کردند که ترانه های کوچه بازاری آنچنانی بخواند و چه پول هایی پیشنهاد کردند اما  خودش و مهم تر از همه هنرش را حفظ کرد . اینجاست  که مشخص می شود  آثارش چه ارزش فنی و هنری بالایی دارد .

  

جواب: 

کی از  تنه تنومند تاج بالا رفته؟ ایرج؟ (که حتما منظور ایشونه). بابا تمام عالم و آدم میدونن که اگه ایرج نبود الان اینهمه طرفدار موسیقی ایرانی وجود نداشت. ایرج کسی بود که سبک خشک؛ انعطاف ناپذیر و بیروح تاج رو زیر و رو کرد و یه سبک جدید آورد. تاج سبک بدی نداشت یعنی کلا توی دستگاه وارد بود و صاحب سبک بود اما شما نمی تونین حتی یه آواز از تاج پیدا کنین که در اون حس زندگی و لطافت اون بهتون دست بده. اگه تاج واقعا عالی بود چرا حتی در دوره ای که میخوند در کل کشور صد تا طرفدار نداشت؟ تاج کجا ایرج کجا؟ الان توی هر کوی و برنزی که میرین صدای آهنگهای ایرج به گوش میرسه. یا مردم دارن زمزمه میکنن. مردمی که سی سال پیش بچه بودن یا اصلابه دنیا نیومده بودن. کسانی که اصلا یه بار هم تصویر ایرج رو از تلویزیون کشورشون ندیدن!! و البته ایرج قبل از انقلاب هم دو سه بار بیشتر به تلویزیون نرفته بود. غیر از اینا باید تنوع تحریری ایرج رو در نظر داشت. نوع تحریر ایرج بینظیره. هنوزم پس از سی سال از انقلاب یه نفر پیدا نشده بتونه مثل ایرج تحریر کنه: شلاقی؛ پرطنین؛ قلندری. واسه همینه که هنوزم پس از سه دهه ممنوعیت وقتی اسم ایرج میاد وسط ملت یاد تحریرهای ایرج میفتن و میگن بابا ایرج یه چیز دیگه بود! اما تاج حتی تون صداش هم واقعا متفاوت بود یعنی اصلا صدا نداشت!! احترام به ایشون واجب و خدا بیامرزدش ولی از هر صد نفر بپرسی صدای تاج چطوره؟ شک نکنین که نود نفرش میگن تودماغی و یکنواخت و حتی زجرآور! حلال شما اومدین تاج رو بالاتر از ایرج میدونین؟! مزایای ایرج بیشتره یا تاج؟

 

 

این بیمار روانی بعدا ادامه داده:  

صفحه ای  قدیمی از تاج اصفهانی در مایه همایون باقی مانده که از مشهور ترین و بهترین  اجراهای ایشان است با مطلع (از تو با مصلحت خویش نمی پردازم ) . در یکی از برنامه های بزم شاعران مهدی سهیلی از ایرج تقاضا می کند که این اثر را باز خوانی کند اما به دلیل عدم اطلاع و عدم توجه به ادوات تحریر در آواز تاج و یا عدم توانایی به واسطه دشوار بودن ، برخی تحریر ها را متفاوت و به شیوه خود اجرا می کند ، در صورتی که تاج چیز دیگری خوانده است . به نحوه به کار گیری نامناسب تحریر ها و به تغییرات و سلیقه های شخصی که وارد آواز شده دقت کنید .به یکنواختی تحریر ایرج توجه کنید .  این برنامه به دلیل تقلید از تاج اصفهانی یک اجرای حساب شده و یکی از بهترین اجراهای اوست ، که باز هم می بینیم نکات ظریفی در آن نهفته است که اهل فن بهتر متوجه می شوند .   

 

یعنی چه؟ کی میگه تحیری ایرج یکنواخته؟ کی میگه ایرج توانایی نداره؟ همون آوازی که این بیمار میگه همه شنیدن اتفاقا ایرج در این آواز حالت تحریر یکنواخت و بیروح تاج رو عوض میکنه! یعنی دقیقا برعکس! ایرج قشنگ فهمیده که تحریر تاج در گوشه بیداد (در این آواز) واقعا یکنواخت و بدون تنوع است یعنی تاج همونجوری که در ده تا همایون قبلی تحریر کرده ر اینجا هم بهمان شکل تحریر کرده و ایرج اومده نوع تحریر رو عوض کرده و تلفیقی از تحریر بیداد و چکاواک رو با هم ارائه کرده! البته بگذریم از اینکه این فرد روانپریش! اصلا نمیدونه گوشه بیداد چیه یا همایونی که ایرج خونده چه گوشه هایی داره!! چون اگه میدونست دقیقا به همون گوشه ها اشاره میکرد! و بگذریم از اینکه ایرج در یه برنامه زنده رادیویی این اوازو خونده که هر ان ممکنه صدای خواننده بگیره یا گوشه رو خارج بخونه! ولی یه شنونده وارد به اواز بلافاصله میفهمه که تو این اواز تحریرهای ایرج کجا تحریرهای تاج کجا؟! 

 

بعدا این بیمار روانپریش بقول معروف احساساتی میشه و چون جوگیر مطالب پرت و پلای خودش شده! یه نمه کلاس آموزش موسیقی میاد با این حرف های پوچ و بی معنی که جمله به جمله جواب میدیم: 

گفته: برای شناخت و ارزش گذاری هنری آثار یک هنرمند باید دید آیا مسیر انحرافی طی نکرده است ؟  

مسیر انحرافی یعنی چی؟ اصلا موسیقی مسیر انحرافی نداره! فقط اونایی که مذهبی و آخوندزاده ان میان از این حرفا میزنن! حتی همون استاد شما شجریان در کتاب هزا گلخانه آواز میگه: موسیقی مبتذل و انحرافی دیگه چه صیغه ایه؟! ما اصلا موسیقی مبتذل نداریم! هر موسیقی ای سبک خاص خودشو داره و طرفداراشو. با نت میشه بازیها کرد!   

 

ادامه چرک و عفونت کلامی و مغری این شخص بیمار:  

آیا از غرب تأثیر نگرفته است ؟ چه مقدار بر سنت پا برجا مانده است ؟ 

جواب: گیرم از غرب یه هنرمند تاثیر گرفته باشه که چی؟ کجاش ایراد داره؟ مرحوم محمد نوری استاد یکتا و یگانه موسیقی پاپ ایران نود در صد آهنگهاشو به سبک غربی و با سازهای غربی خونده! ویگن هم همینوطر. داریوش و ستار هم به همچنین. اینا کجاش ایراد داره؟ ایراد از مغز کوچک و گنجشک شماست که اصرار داری همه عین تو فکر کنن و عین تو عمل کنند! یعنی یه تفکر آخوندزده مذهبی ارتجاعی که مثل اسب گاری فقط میتونه جلوشو ببینه و سمت چپ و راستشو نیمتونه ببینه! اصلا تلفیق موسیقی غربی و ایرانی چه اشکالی داره؟ سنت چه مزخرفیه؟! که گفته همه بیاد سنتی باشن؟ هر کی گفته چیزی از موسیقی نمیدونه. موسیقیهای رو به رشد دنیا همشون تلفیقن. اپرا با باروک تلفیق میشه. پاپا با موسیقی هندی و عربی. موسیقی اصیل ایرانی با پاپ و.... موسیقی فلامنکو موسیقی سمفونیک... اینا چی هستن و دلیل موفقیتشون چیه؟ زیر و رو کردن سنتها و نوآوری! و دور شدن از یکنواختی و درجا زدگی! (دقیقا همون کاری که ایرج و گلپا کردن و موسیقی اصیل رو از ورطه نابودی و فراموشی نجات دادن و درست دقیقا برعکس همون کاری که شجریان و همپالکیهایش در سی سال گذشته انجام دادن و علاقمندان موسیقی اصیل رو یکی یکی فراری دادن! 

 

این آخوند زاده ادامه میده: 

آیا قداست و معنویت موسیقی سنتی ایران را حفظ کرده است ؟  

قداست دیگه چه صیغه ایه؟! موسیقی مگه دعا و مناجات و آیین دینی و مذهبیه که قداستش! حفظ بشه؟ این دیگه از اون حرفهاست و تاییدی چندباره بر بیماری روانی این شخص! هر کس بگه موسیقی قداست داره یا مریض مذهبیه یا خله! موسیقی مذهبی یه چیز دیگه است و البته در جای خودش محترمه مثل موسیقی عرفاین که امثال سید خلیل عالی نژاد و شهرام ناظری و سیما بینا خوندن. اما موسیقی فاخر ایرانی اصلا مذهبی نیست: عشقیه؛ عاطفیه؛ لطافت داره؛ مردم دوستش دارن؛ فالش نیست؛ تو دستگاهه و از سازهای ایرانی استفاده می کنه و گاهی هم از سازهای  غربی استفاده میکنه. بگذریم از اینکه اگه حرفهای این بیمار روانپریش رو بپذیریم باید دیگه بنان و خیلیهای دیگه رو از موسیقی اصیل حذف کینیم چون بیشتر آثارشونو با پیانو (یعنی ساز غربی!!) خوندن!

 

ادامه اراجیف این روانپریش آخوند پرورده: 

آیا  مرزی بین موسیقی سالم و موسیقی خالطوری (مطربان و عیاشان کاباره های میدان لاله زار تهران ) قائل بوده ؟ چه مقدار تابع مقررات ردیف موسیقی ایرانی باقی مانده است و آنچه میرزا عبدالله در ردیف سازی و آنچه عبدالله خان دوامی در ردیف آوازی (برگرفته از تار آقا حسینقلی)  تدوین نموده اند  چه مقدار در ساز و آواز چند دهه اخیر موسیقی مشهود است ؟   

 

موسیقی ایرانی همش سالمه مگه اینکه ذهن بیمارانی چون شما اون ناسالم حلاجی کنه! شما چه مشکلی با مطربان و عیاشان دارین؟ با موسیقی ایرانی که توش تار هست پیانو هست مخصوصا ویلون هست مشکل دارین چون ذهنتون نمیکشه بیشتر از اینا رو. عیاشان و مطربان جزئی از فرهنگ مردم قدیم تهران نبودن؟ باباکرم خارج از دستگاهه؟ که میلیونها نفر میخونن و باهاش میرقصن؟ یا از ملودیش استفاده میکنن واسه آهنگهای دیگه؟ اصلا شما میدونی دستگاه چیه؟ میدونی ویولون چیه؟ میدونی ساز به چی میگن؟ دیگه از ردیف صحبت نکن که داری حال ما رو بهم میزنی! تو چه میدونی ردیف چیه؟ اگه میدونی جرائتشو داشته باش بخش پیامها و نظرات سایتت رو باز بذار تا همه بیان بحث کنن ما هم بیاییم نظرمونو بگیم. من بعدا میام و تکمیلی نظراتمو مینویسم 

فعلا واسه این بیمار روانی آرزوی شفای عاجل میکنم

شجریان کجاش خسرو آوازه؟

 به قلم استاد فرهاد اردکانی

 

دوست عزیزی در مورد مکاتب آوازی ایران بحثهایی رو ایراد فرمودند و در مورد استاد طاهرزاده مطالبی رو بیان میکردند و برخلاف بقیه که ایشون رو پیرو مکتب سپاهان میدونند پیرو مکتب تهران میدونستند که جای بسی تامل داشت البته با دیدگاه کنونی و جالبتر اینکه باز همه چیز به شجریان ختم میشد!!!

اول ذکر چند نکته رو ضروری میدونم البته بنده قصد بحث تئوری و مکتب شناسی ندارم ولی نمیشه از این بحث گذشت مختصرا میگم که مگه مکتب چیه ؟؟؟ آیا مگه مکتب تابع جغرافیا و زمانه؟؟؟شاید در برهه ای از زمان که آواز ما دچار تحولی جدید شده بود و اساتید برجسته و شاخصی پیدا شده بودند برای اینکه تفکیک واضح تری قایل بشند و بتونند سبکها رو متمنایز کنند چنین بحثی به میان اومد ولی با شکوفایی بیشتر و پیدا شدن اساتید بیشتر که هر کدام صاحب سبک و مقامی منحصر به فرد و قدر بودند دیگه به نظر من چنین بحثی هیچ مفهومی نداره البته بحث در این مورد و در مورد مکتب باشه برای بعد که مفصلا عرض میکنم ولی حرف من بر سر فرمایش اون دوست عزیز بود ایشون مکتب تهران رو مکتبی سازی میدونستند نه آوازی !!! که جای بسی تعجب داره حتی به نظر من خود ایشون هم نفهمیدند چی گفتند ایشون خودشون بر سر مکتب آواز بحث میکردند و باز یکی از مکاتب رو رد میکردند خب میتونستند در یک کلمه وجود چنین مکتبی رو در آواز رد کنند و باز جالبتر اینکه ایشون شجریان رو هم پیرو مکتب تهران میدونستند حال اینکه بنده خودم بسیار شنیدم که شجریان و شاهزیدی رو از بزرگان مکتب اصفهان دونستند خب این تناقض در گفته های اشخاص صاحب نظر رو بنده نمیفهمم!!! در هر حال آخرش اینطور نتیجه گرفتند که شجریان که سرآمد مکتب تهرانه به این دلیل موفق نبوده که از استاد خاصی الگو نگرفته و باز هم فرمودند که مکتب تهران چون فاقد ردیف مشخصی در آواز هست نتونسته موفق باشه و مکتب سپاهان چون دارای ردیف قوی و مشخصیه بسیار موفق بوده اما سوال من باز اینه آیا به فرض هم که شجریان پیرو مکتب تهران باشه مگه همه چیز باید به شجریان ختم بشه؟؟؟ مگه شجریان اول و آخر آواز ایرانه؟؟؟چه دلیلی برای این وجود داره که استاد شجریان سرآمد همه آوازه خون های ایران باشه؟؟؟ آیا این چیزی غیر از تعصب و عدم نگرش علمی و عینی صحیح از تاریخ موسیقی و آواز ماست؟؟؟؟ آیا این خود زیر پا گذاشتن حق سایر اساتید و نادیده گرفتن زحمات چندین ساله اونها در طول تاریخ موسیقی و آواز ایران نیست؟؟؟ کسی در شخصیت موقر و بی چون چرای شجریان شکی نداره ولی آیا کسانی که چنین ادعایی دارند و ایشون رو خسرو و سلطان آواز ایران میدونند اطلاع دقیقی از تاریخ و گذشته موسیقی ما دارند؟؟؟ آیا اگه کمی منصفانه قضاوت کنیم دلیل شهرت بی اندازه شجریان رو نمیفهمیم؟؟؟اگه کمی بی جانب قضاوت کنیم میشه از کسانی مثل قوامی..ایرج …گلپا…دردشتی…صدیف و خیلی های دیگه گذشت؟؟؟خب نه!!! اینها کسانی هستند که حتی در سبک و شیوه بسیار از شجریان سرتر هستند …بنده این سوال رو از هواداران بی چون و چرای شجریان دارم که آیا اگه ایرج به جای خواندن در فیلمهای بی محتوای فارسی یک آواز بجای اونها میخوند با اون صدای زیبا و تکنیک فوق العاده باز شجریان جرات عرض اندام داشتند؟؟؟آیا اگه گلپا به نصایح استاد نورعلی برومند گوش میکرد و تدریس خود رو تکمیل میکرد و کمی بیشتر به شخصیت هنری خود اهمیت میداد بااون سبک بدیع و صدای شیرین و گرم ،،،شجریان این توانایی رو داشتند که روی آوازهای ایشون آوازی بخونند؟؟؟ اگه صدیف بجای گوشه نشینی کارهای زیادی انجام میداد شجریان چه حرفی برای گفتن داشت؟؟؟ اگر نسبت به دردشتی بی لطفی نمیشد و ایشون برای همیشه خاموش نمیشدند آیا با شخصیت بزرگی که داشتند باز شجریان چه میکرد؟؟؟ آیا به راستی دلیل شهرت بی اندازه شجریان ریشه در مسایل سیاسی بعد از انقلاب نداره؟؟؟ اگه استاد شجریان بعد از انقلاب سرودهای انقلابی نمیخوندند و ایرج و گلپا و سالیرین طرد نمیشدند آیا امروز کسی شجریان رو میشناخت؟؟؟ نه!!!…بنده شنیدم که گلپا بعد از انقلاب مثل گذشته سر ساعت مقرر خواستند که به استودیو رادیو بروند برای اجرای برنامه گلها ولی ایشون رو راه ندادند و صدای ایشون رو ممنوع کردند و همچنین ایرج و سایرین!!!حال آیا شهرت شجریان از کجاست؟؟؟آیا صدای ایشون گرمتر از سایرینه یا تکنیک و بدعت و نوآوری ایشون ؟؟؟ اگه بعد از انقلاب شرایط برای سایرین هم مانند شجریان بود آیا شجریان امروز صاحب چنین منصبی بودند؟؟؟

بنده هرگز قصد جسارت به استاد شجریان رو ندارم و قصد زیر سوال بردن خدمات و زحمات ایشون در طی سالیان متمادی رو ندارم ولی هرگز بر این اعتقاد نیستم که در میدانی که حرفی برای عرض اندام نیست کسی پهلوان باشه!!!

آواز ما که روزگاری داشت از ساز پیشی میگرفت و هر روز شکوفاتر میشد امرو بعد از 20-30سال درجا زدن به کجا رسیده ؟؟؟ جز خاطراتی از گذشته و بالیدن به گذشته!!!

و این خود گناه سیاسیون و مدیران اجرایی مملکته که چنین وضعی رو به وجود آوردند…اگر این چند استاد رو از دست بدیم دیگه در آواز ایران چه حرفی برای گفتن داریم؟

الان از سال 80به این طرف حتی خود استاد شجریان هم دچار افت شدید در کارهاشون شدند…همش شده بازخوانی تصنیفهای قدیمی و آوازهای ایشون هم مثل تصنیفها همگی تکراری و خسته کننده شده و تنها دلیلش هم اینه که انتظارات از ایشون بیش از تواناییهای ایشون هست

در هر حال باز هم از هواداران ایشون معذرت میخوام که چنین بی پرده سخن گفتم و آماده پاسخگویی و شنیدن نظرات همه دوستان هستم