شجریانیهای نامرد!!!

شجریانیهای نامرد و بی ادب یه بار دیگه وبلاگ زیبا و پرطرفدار منو هک کردن!! 

 

زهی خیال باطل!! 

فکر میکنن با این کاراشون منو از پا در میارن!! 

 

فکر کردین!!  

تا من هستم شجریان آب خوش از گلوش پایین نخواهد رفت!!!

شجر از سالار عقیلی هم کمتره

نویسنده: آقای علیزاده (به گفته دوستان احتمالا استاد پرویز مشکاتیان)

یک قانون طبیعی وجود دارد که انسان به آنچه منع میشود یا کمتر بدست می آورد حریص تر است. و یک اخلاق دیگر هم در خیلی از ایرانیها به نظر من شاید وجود داره که همیشه دنبال خبرهای پرهیجانند.آقای شجریان همواره از این دو اصل برای منافع خود و محبوبیت به شدت حسن استفاده را کرده اند. ایشان به خوبی میدانند که اگر در بحبوحه تحولات خودجوش مردمی توجه محافل خبری را با یک اظهارنظر تند به خود جلب کنند چقدر موثر است. اینهایی که مینویسم نظرات شخصی من است و قصد تخریب ایشان را هم ندارم ولی تا الان تمام برداشتهایم درست بوده و هرجا من انتقادی نوشتم از این هنرمند آواز متعصبین به من بدون هیچ دلیلی حمله کرده و حاضر به ادامه بحثهایی که از طریق ایمیل با آنان میکردم نشدند و با الفاظی چون "با احق نمیشود بحث کرد" از زیر بار خیت شدن فرار کرده اند و یا صاحبان وبلاگها نظرات انتقادی بنده را فیلتر میکردند.میدانید جرا؟این برمیگردد به حس رستم جویی ایرانیان که همواره دنبال سلطان در رشته خاصی هستیم:سلطان آواز=شجریان، سلطان فوتبال=علی کریمی، سلطان سیاست=موسوی و سایر سلطانها که شاید هیچکدام لیاقت این سلطانیت را نداشته باشند و با چاشنی کردن تعصب جای بحث و انتقاد رو هم به این سلطانها را میبندیم.هیچکس در هر رشته از تمام جهات کامل نیست و بیاییم مانند آمریکاییها معتقد به تیم ورک یا کار گروهی باشیم.بگذریم گفتم که آقای شجریان از این بلبشوی انتخاباتی استفاده کرد و در یک مصاحبه نه چندان صریح صدای خود را صدای خس و خاشاک نامید و بار دیگر از صدا و سیما خواست آثارش را پخش نکنند الا ربنا. حال جای سوال اینجاست که 90 درصد آثاری که در صدا و سیما پخش میشود از کارهای برنامه گلهای استاد است که حق تولید و پخش وغیره متعلق به رادیو تلویزیون ملی ایران و بعد انقلاب متعلق به صدا و سیمای کنونی است و شجریان حقوق خود را به عنوان کارمند صدا و سیما دریافت کرده و حقی ندارد.بگذریم که با زیرکی خاصی بی بی سی با پخش سرود سپیده اینطور القا کرد که منظور ترانه های انقلابی است و خود شجریان هم گفتند که ترانه های من هیچ سنخیتی با اوضاع کنونی ندارد و با اینکار به شجریان رو دست زد و او متوجه نشد و اون مقاله کیهان هم همین را آتو گرفت. اگر هم پخش همزمان تصنیف سپیده با جمله عدم سنخیت که شجریان اعلام کرد آگاهانه بوده و شجریان هم میدانسته پس شجریان را میتوان حامی مخالفان احمدی نژاد دانست ولی اینهم چیزی است که معلوم نیست.شجریان باز به نتیجه دلخواهش رسید و آن قرار گرفتند در صدر خبرها و وبلاگها و روزنامه ها بود و این خبر که ورد مجالس که "آی شنید شجریان دوباره به صدا سیما اعتراض کرده!!!!" و این در حالی بود که با این آلبوم های ضعیف آخرش که حتی از پس یک بازخوانی هم برنیامده بود (مخصوصا تصنیف "دیدی ای مه"گلهای 176 که به گل به مستان معروف بود که به رهبری ارکستری استاد صبا و با پیش درآمد و سلوی مهدی خالدی به نهایت زیبایی و با کیفیت ضبط خوب هم موجود بود)داشت در مقابل خوانندگان جوان کنار میرفت و همایون شجریان هم کمتر از طرف آهنگسازان مورد توجه قرار گرفته بود خواست با این طرفند روح جدیدی بدمد بر پیکره بی جان آواز خود و پسرش.
------
اگر ذره ای حقانیت دارد همایون شجریان هم باید همین درخواست را بکند تا ببینیم معروف میشود-----نخیر همایو درخواست نکرده و صدایش همین الان دارد از صدا و سیما پخش میشود پس پسر استاد صدایش برای خس و خاشاک نیست و من اگر جای استاد بودم اگر اعتقاد قلبی به حرفم داشتم که من عاشق مردمم با پسرم که به مردم پشت کرده دیگر روی سن نمیرفتم. هروقت همایون هم همین درخواست را کرد آنوقت مطمئن باشید بزرگترین اشتباه رو کرده چون او که شجریان پدر نیست که چنان اعتبار شناخته شده ای را کسب کرده باشد(البته به ناحق).آقای شجریان تا آخرین لحظات متعهد به نظام پهلوی بود و وقتی که گروه موسیقیون مذهبی از او خواستند که بین "مرکز حفظ و اشاعه"(با تمایلات مذهبی) و رادیو (حکومت پهلوی) باید یکی را انتخاب کند رادیو را انتخاب کرد و با داریوش صفت رابطه شان تاریک شد ولی در لحظات اوج انقلا همین کاری که الان میکند را کرد و در زیر زمین ترانه انقلابی ضبط کرد و خود را از سرنوشت خوانندگانی چون ایرج و گلپا نجات داد و از طرفی آشنایی آیت الله خامنه ای با پدر ایشان در مشهد و شناخت از خوانواده مذهبی ایشان باعث شد(این دو عامل)که ایشان به عرصه آواز بگردند وگرنه ایشان را گفته بودند در یک اداره کشاورزی کار کند و آواز را فراموش کند و شدند تنها خواننده گلهایی بعد انقلابی که شناخته شده بودندو مطرح و در نبود سایر اساتید و عطش موسیقی در فضای بسته آن زمان و رفتار توام با ناز ایشان از ایشان به سرعت یک چهره کاریزمای آوازی ساخت. مردم فقط برای شجریان بلیط میخریدند و ایشان هم از ارزانترین نوازندگان استفاده میکردند که حداکثر سود را داشته باشد و به اینکار میگفتند جوانپروری و میدان دادن به جوانان. الان طوری شده که اگر کسی بگوید شجریان استاد من است یا من از نوارهای ایشان استفاده کرده ام جامعه سلطانپرست این خواننده را دوست میدارد و هرچه این نزدیکی بیشتر دوست داشتن هم بیشتر. و به همین دلیل است که هیچ آوازخوانی چیزی جز خوبی و اظهار شاگردی چیزی نمیگوید. باید بگویم در تعلیم شاگردان هم ایشان همه را به دستگاه تقلید تبدیل کردند الا پسر خودش و در یکجا با زیرکی در مصاحبه با یک تلویزیون بیگانه گفتند دو نفر هستند که از همه بهترند و تمام رموز آواز را به پایان برده اند یکی "سینا سرلک" و دیگری "همایون شجریان"در حایکه ایرج بسطامی، علی جهندار، صدیق تعریف و بسیاری دیگر که خود کلی بارشان بود کنار زده شدند علت این بو که هدف "همایون"بود و نفر بدی برای این انتخاب شده بود که کسی شک کند که استاد تبعیض قائل است بنابراین سعی کرده یک حریف دست و پا بسته و تقریبا نابلد را رقیب همایون کند که از قضا سینا سرلک بر اساس همین تشویق، روحیه دو چندان گرفت و موفق تر هم شاید شد. یک واقعیت است که اکنون "سالار عقیلی" در حالی که شاگر د صدیق تعریف بوده الان خیلی بهتر از همایون است و ازدواجش با شاگرد مکتب مرتضی محجوبی (ابلته از طریق فخری ملکپور) یعنی حریر شریعت زاده باعث شد فنون موسیقی ناب ایرانی را هم ناخواسته فرابگیرد و این را در بازخوانی تصانیف قدیمی اش میتوان دید بخصوص تصنیف"ز داغ حسرت در آتشم"روی ملودی عارف قزوینی که به بهاردلکش معروف است که اول بار توسط استاد شهیدی و ارکستر گلها اجرا شده بود را بازخوانی کرده اند و به زیبایی و ریزه کاریهای مینیاتوری تصنیف را تا حدود زیادی بخوبی پیاده کرده اند. حال مقایسه کنید با بازخوانی تصنیفهای"شب جدایی"(ساخته مجید وفادار در دشتی که با ارکستر گلها با صدای استاد حسین قوامی اجرا شده بود) و یا "آتشی در سینه دارم جاودانی" که به کل دچار اشکال ایرادات فراوانند. تنها ابتکار افزایش مترونم بوده که وضع را بدتر هم کرده. خواب برای یک پدر دیدن اینها سخت است. در تنبک نوازی هم پیرو سبک "تلاپ و تروپ" یا "فرهنگفری" است که با احترامی که به این خدابیامرز میگزارم اما در بین آشنایان موسیقی ایرانی (نه موسیقی سرودی) جایی ندارد. تکنیکهای اساتیدی چون حسین تهرانی، محمد اسماعیلی، امیر بیداریان نژاد، بهمن رجبی و جهانگبر ملک کجا و فرهنگفر کجا! چه رسد به همایون.درخواست پدر از گروه دستان که با پسرم کنسرت بگذارید به خاطر من، به گوشم رسیده چون گروه دستان بیشتر تمایل دارد با سالار عقیلی کنسرت بدهد و قبل از آن هم با وی کنسرتی داشت به نام "دریای بی پایان" و بعد از این کنسرت باز هم با سالار عقیلی همکاری کرد.چون این گروه یکی از معتبرترین گروه های فعال موسیقی سنتی کنونی است
اما بشنوید از دعوت نکردن از همایون شجریان برای خوانندگی ارکستر ملی در حالیکه سالار عقیلی و سینا سرلک هردو خواننده آنند. با این ترفند اعتراض به صدا و سیما اینهم می افتد به گردن اینکه ما را دوست ندارند و کنار گذاشته اند به دلایل سیاسی.الان خوانند اصلی ارکستر ملی نه قربانی بلکه سالار عقیلی است که خیلی از موفقیتهایش را مدیون ارشد تهماسبی (شاگردی که از استادش علیزاده برتر شد کنارگذاشته شد توسط مافیهای موسیقی ایران) است.همچنین از سالار عقیلی دعوت میشود که معتبرترین ارکسترهای کلاسیک اروپایی برنامه اجرا کند.اینها همه برای یک پدر سخت است.اما ترفند ترفند قدیمی است و اینبار با تلاش من و امثال من جلوی گول خوردن دوباره دوستداران موسیقی گرفته خواهد شد. خواننده درجه یک ایران هیچ کس به تنهایی نخواهد بود سلطان شجریان نمیتواند همایون را به مقام سلطانی برساند مگر خود همایون بدون تکیه به قدرت پدر خود به آموختن و تمرین بپردازد.البته آوازخوانهایی را میشناسم که در حد نزدیک به خوانندگانی چون شهیدی و قوامی و محمودی خوانساری میخوانند ولی خاموشند و سکوت را بر مجادله با پدرخواندگان موسیقی کشور ترجیح داده اند.بقیش باشه برای بعد اگه تحمل داشتید.خوش باشید.

منبع:

http://shabzendeha.blogfa.com/post-30.aspx

 

شجر و اعتراضاتش

شجریان را همیشه در حال اعتراض دیده ایم…زمانی به بهانه پخش نامناسب و ناقص آثارش از تلویزیون (همون موقع که همه ممنوع بودن غیر از ایشون!!) اعتراض می کرد و زمانی هم در میانه ی کنسرت پسرش به ناگاه قواعد رسمی برنامه را زیر پا می گذارد… میکروفون به دست می گیرد و باز هم اعتراض می کند…و در نقطه ی اوج این اعتراض مرغ سحر را این بار نه به اصرار حضار که به خیال خود ضرورت حال فریاد می زند (تا همه رو بر ضد حکومت مقدس جمهوری اسلامی تحریک کنه)…

…لحظاتی قبل تر

شجریان در جشن هنرمندان پیشکسوت تئاتر شرکت می کند و در نیمه های جشن به دلیل همزمانی مراسم با اولین کنسرت پسرش همایون ، برنامه را نیمه تمام رها می کند و خودش را به همایون می رساند که از شاگردان ناامید کننده ایشونه .به کنسرت همایون می رود که دلگرمی و حامی اش باشد…تا در این میانه که دوست و غیر دوست ،آگاهانه و ناآگاهانه ، موسیقی این مرز و بوم را به قهقرا می برند خیالش از بابت آینده آن تا حدودی آسوده شود…تا این جای کار همه چیز خوب است تا اینکه برق می رود….برقی که قاعدتا باید بیاید اما می رود…نه یک بار که دو بار… و البته برق رفتن حق شجر و دارو دسته اشه چون یه ملیون بار کنسرت دادن و شور کنسرتو و پول پارو کردنو درآوردن در حلیکه اساتید دیگه همچنان ممنوعن!!!

و حالا وقت آن است که شجریان که حرمتی برای موسیقی اصیل و فاخر قائل نیست و غیر از موسیقی روضه ای خودش موسیقی دیگه ای رو قبول نداره باز هم زخم زبان الکی رو شروع کنه.

و شجریان است که همچنان در دهه ی هفتاد عمر خویش همانند سالها قبل زبان به اعتراض الکی باز کند و اینبار هم در واقع به پایمال شدن حقوق شخصی خود و همایون یکی یه دونه اش که اینکار به لگدمال شدن حرمت موسیقی ، موسیقیدان و همه ی کسانی که به نوعی دل در گرو موسیقی دارن می انجامد.

shajarian

حال باید این سوال را از شجرپرسید که چرا بعد از این همه سال باید اعتراض کنند؟ چرا در اوایل دهه ۶۰ اعتراض نکرد؟ شاید اگر اون زمان اعتراض میکرد خودشو به عنوان یه چهره هنری ملی معرفی میکرد .شاید دیگه شاگردان نابغه ایشون الان گوش ملت رو نوازش نمیدادند و جوانهای این مملکت رو از موسیقی ایرانی فراری نمی دادن!!!

تنها مزیتی که شجر دارند و شاهکار اختصاصی ایشون به شمار میره اینه که روضه و مرثیه خوانی رو در آواز ایران آوردند.

اگه کسی شک داره میتونه آوازهای قبل از انقلاب ایشون رو گوش کنه و ببینه که چطور ایشون خودشون رو به آب و آتیش میزدند تا تحریرهاشون و تکیه و ایستهاشون مثل خواننده های بزرگ گلهای آن زمان بشه که گاهی تا حدی میشد و گاهی هم اصلا نمیشد اما بعد از انقلاب دیگه لازم نبود زور بزنند چون تنها آواز خوان و خواننده (درجه سه) ایران ایشون بودند.

نسخه اولیه این مقاله رو آقای استاد اعظم در وبلاگ http://antishajar.blogfa.com نوشتن که چون مقداری حرفاشون دوپهلو و نامشخص بود اولن با اجازه ایشون مطلبشونو استفاده کردم و اینجا گذاشتم و دومن مقداری متنو تغییر دادم که امیدوارم دوستداران ایرج و گلپا و موسیقی فاخر خوششون بیاد.

شجر ننگ موسیقی

منبع با تغییرات و با تشکر از استاد اعظم: http://antishajar.blogfa.com  

در روزهای اخیر مطلع شدم که از طرف یک سایت خارجی که به احتمال زیاد آمریکایی است یک نظرسنجی برای انتخاب بهترین خواننده جهان از بین 50 نفر خواننده برگزیده راه اندازی شده. این لیست شامل کشورهای مختلف میشه حتی کشورهای در پیت و عقب مونده!!! خب ایران هم با کمال تعجب در این لیست جا داره! و باز جالبتر اینکه اسم شجریان در لیست قرار داره!!!
حالا تعجب چرا؟
اول :اصلا تابحال کی شده که ایران توی سایتهای اینچنینی اصلا جایی داشته باشه. و بعدش اینکه از همه اینها گذشته اول لیست قرار بگیره! حالا به نظر شما تعجب نداره؟
دوم:من نمیدونم اعتبار این سایت در چه حدیه ولی باز با کمال تعجب میبینیم که شجر تنها نامزد ایرانه و همونطور که گفتم در اول لیست! حالا این چرا تعجب داره؟
الف) اگه بنا رو بر این بذاریم که این یک سایت رسمی و معتبره خب خارجی ها که مثل ما متعصب و تنگ نظر نیستن اونها همه جوانب رو میسنجن با ملاکهای علمی و فنی و اجتماعی و بعد تصمیم میگیرن اونم بدون پارتی بازی و اینها ولی میبینیم اینجوری نیست.
ب) خیلی از کشورها چندین نامزد دارن از جمله آمریکا و اینها و خیلی از کشورهای صاحب تمدن موسیقی هم چندین نامزد دارن مثل مکزیک و اسپانیا و ایتالیا و اینها ولی ایران فقط یکی اونم شجر!
ج) از همه اینها گذشته شما وقتی روی یکی از نامزدها کلیک کنید مشخصات و یه نمونه از کاراشو پخش میکنه. خب معلومه که بی شک از کارهای خوب اون انتخاب میشه ولی شما برید نمونه کار شجریان رو گوش کنید یه قسمت کوچیک از یه آواز بی حال و بسیار ضعیف گذاشتن که من ایرانی و اهل موسیقی سنتی حالم بهم میخوره دیگه خارجی ها و غریبه ها که جای خود دارن! آوازی که حتی سوسن و آغاسی بهتر از اون اجرا میکردن!
د) سعی شده برای کشورهای صاحب موسیقی هم نامزد زن باشه هم مرد تا از نظر موسیقی کامل بشه ولی ایران اصلا زن نداره به نظر شما چرا؟

خب با این تفاسیر میشه اینجوری بحث کرد و اونجوری نتیجه گرفت:

- ما توی مملکت خودمون از چندین سال تابحال خوانندگان زیادی داشتیم و استادان قدرتمندی. چه گذشته چه معاصر. برای انتخاب بهترین و یکی به عنوان نامزد یک کشور باید ملاکهای مختلفی مانند جنس صدا، توانایی،وسعت صدا، نوآوری، اقبال عمومی و خیلی چیزهای دیگه ملاک قرار بگیره حالا خدایی به نظر شما شجر جامع این ملاکهاست؟!
- توی مملکت ما خوانندگانی هستند که از مراکز معتبر بین المللی صاحب نشان هستند. شخصی مثل استاد ایرج یا استاد گلپا که نشان یونسکو داره و دکترای افتخاری هم داره و نمیدونم چه سالی بود که از طرف سازمان یونسکو بهترین خواننده دنیا انتخاب شد. خب اقلا چنین استادی در آخر لیست باید بود ولی نیست. پس یا این سایت معتبر نیست!!!

ولی من میگم همه اینها ریشه ای هم در سیاست داره حالا شما دوستان میتونین این نظر رو ردش کنین. توی این بهبوهه سیاسی کشور خیلی از کشورها خوششون اومد که ما داغ کردیم. شجر 30سال پیش سیاسی کاری کرد یعنی باد هر طرف که وزید رفت. 22سال پیش هم کرد10-12 سال پیش هم کرد الانم میکنه. ولی این دفعه رودست عجیبی خورد! من وقتی به کارهای شجریان فکر میکنم به یاد کارهای علی دایی میفتم که چه جوری اون محبوبیت خودش رو باخت و چه جوری شوت شد. با خفت و خواری به تاریخ پیوست.
حالا این سایت در پیت هم فکر کرده علی آباد شهریه و فکر کرده این آب گل آلود ماهی داره غافل از اینکه زده به کاهدون!!!
شاید خیلی از دوستان از حرفهای من دلخور بشن. برام مهم نیست چون این یک حقیقته.
بله موسیقی ما باید مردمی باشه باید درد دل مردم باشه و خیلی باید های خوب و خوشگل دیگه ولی اون برای زمانیه که یه حرکتی انقلابی و واقعا از جانب عموم مردم باشه نه طیفی خاص در غیر این صورت همه هنر و موسیقی میره زیر سوال نمونش کار شجر و افتضاح های در پی اون.
ماها عادت داریم زود داغ کنیم و چشمامونو ببندیم و با تعصب بریم جلو. شاید خیلی ها بگن این حرکت عمومی بود اما واقعا در خواب غفلت هستند کسانی که این نظر رو دارن. من توی جامعه خیلی ها رو میشناسم از همه طیفی که این نهضت پاییزی رو قبول نداشتن. رهبر اون نهضت کسی بود که اساتید واقعی آواز یعنی ایرج و گلپا رو خونه نشین کرد. کسی بود که خودش و دار و دسته اش خوانندگان و آهنگسازان رو به میز محاکمه کشوند و بدترین توهین ها رو نثارشون کرد. کسی بود که به رغم فتوای امام خمینی که صدای زن رو در صورتی که حالت خاصی نداشته باشه بی اشکال دونست جو رو جوری نشون داد که یعنی خواندن زن از زنا هم بدتره. من گاهی تعجب میکردم که چی شده بعضی هنرمندان و اهالی موسیقی اینجوری از ایشون حمایت میکنن. نتیجه این کارها رو الان میبینین وضع از اونی که بود بدتر شد. حالا قضاوت با خود شما...